وانیا خانم مهمون داره...خاله بیتا اومده..
این روزها گاهی خیلی آرومی گاه خیلی بیتاب که فکر کنم دندون داری عزیزم...یکشنبه با هم رفتیم مطب دکتر ماموریان جواب آزمایش نشون بدم که خدا رو شکر راحت رفتیم تو راه خواب بودی و بابا هم که برگشتن اومد با هم برگشتیم خونه تو مطب کلی خانم بودن که نی نی تو دلشون بود و با شیرن کاری های تو کیف میکردن اینقدر که ماهی تو........ ٥ شنبه هم خاله بیتا اومد و تا یکشنبه پیش ما بود اونم بخاطر تو فینگیلی....اول غریبی میکردی اما بعد کلی دوست شدین و همش براش میخندیدی......خیلی خوب بود یک کم از تنهایی در اومدیم..... این هم عکس های این هفته از دختر ناز نازی مامان......خیلی عاشقتم عزیزم.. من و دختر جونم از صبح تا شب کلی با هم بازی میکنیم مگه نه مام...