وانیاوانیا، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

وانیا یک هدیه از بهشت

وانیای من گفت ماما.......

1392/12/26 16:19
نویسنده : مامان مینا
359 بازدید
اشتراک گذاری

الهی مامان فدات بشه که چند روزه دستهاتو باز میکنی و میگی ماما......ماما قربونت بره عشقم..یه بازی که خیلی دوس داری اینه که دستم رو میگذارم رو چشام و صدات میکنم با دستهای نازت دستم رو میزنی کنار و تو چشام نگاه میکنی و قاه قاه میخندی........یا وانمود میکنم نمیبینمت و هی میگم وانیا کجایی مامان.....لباسمو میکشی و با صداهای مختلف خودتو بهم نشون میدی و میخندی و لابد میگی مامان من چرا گیجه منو نمیبینه..

تو این دو هفته کلی با هم بیرون رفتیم گاهی خیلی خوب بودی و یکی دو بار هم اینقدر داد و بیدا کردی که هر 10 دقیقه کنار اتوبان پارک میکردم تا آرومت کنم..ما کم کم داریم حاضر میشیم برا مسافرت قراره عموها و خاله ها و عمه ها رو ببینی......مامان بزرگها و بابا بزرگت بیش از حد دلتنگتن تربچه من..و مامان بزرگ من از همه بیتاب تر از روزی که تو دنیا اومدی روزی چند بار زنگ میزنه مو حالن رو میپرسه..

21 ام با خاله بیتا رفتیم واکسن 6 ماهگیت رو زدیم..خاله بیتا که تازه رسیده بود باهام اومد چون من خیلی میترسیدم و طاقت درد کشیدنت رو نداشتم اما اون از گریه تو زار زار گریه میکرد اما فرشته من خیلی خانم بودی و زود آروم شدی..

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

سودابه
11 فروردین 93 10:01
یکی از زیبا ترینها لحظه ای است که می شنوی همه زندگیت صدات می زنه مامان و تو می خواهی پرواز کنییییییییی
مامان مینا
پاسخ
واقعا
مانی محیا
24 فروردین 93 17:23